Monday 26 August 2013

خنده ارزان به دست می آید اگر ذهن مهار شود و اجازه دهد به دل که دمی خوش باشد.

نان درست کردیم برای یک صبحانهء خیال انگیز با دوستان بعد از تماشای طلوع. آنقدر خمیر نان بزرگ شد و سنگین که برای ورز دادنش از روشی جدید استفاده کردیم و دو طرف هال ایستادیم و هر کدام بعد از اینکه کمی خمیر را ورز دادیم برای دیگری 
پرتش کردیم. این وسط چند باری هم نزدیک بود که خمیر پخشِ زمین شود که با خوش شانسی بین زمین و آسمان گرفته شد. ا




خمیر نان شد مایه خنده های سرخوشانه مان در نیمه شب و در پایان یک سبد نان بربری آماده شد با کلوچه های کوچکی که با
 زیتون, پیازچه و یا شوید مخلوط شده بودند.ا





به دلمان نشست و خاطره شد این صبحانه لذیذ بعد از دیدن نمایش طبیعت.ا



No comments:

Post a Comment