Thursday 27 June 2013

قفل

میگه یه چیزی تو این شهر پیدا کردم بیا نشونت بدم. ا


حالا یه قفل بین این قفل ها داریم که اسم دو تایی مونُ با خط خوش اش روش نوشته.ا

Saturday 22 June 2013

ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم

به فینگلیش می نویسم:ا
SARA
 می خونه: سارا
می خونم: سَرا (خانه)ا 

Monday 10 June 2013

Nothig is good. Nothing is bad. It's just information.

دیروز روز آفتابی ِ خوبی بود. ده روزی هست که از خونه برگشتم و این اولین روز آفتابی ای بود که دیدم. میرم کنار ساحل دریاچه و با یه گروه تقریبا پنجاه نفره یوگا تمرین می کنم. تشکچه یوگا را رو به دریاچه پهن می کنم و طبق معمول برخلاف خیلی از آدم های دیگه عینک آفتابی به چشمم نمی زنم و زل میزنم به آبی دریا و آسمون و میگذارم نور خورشید مستقیم بخوره توی چشمم. مربی اول که می خواد شروع کنه ازمون می خواد چشمهامون را ببنیدم و بعد با صدای خیلی آرومی میگه:ا
 Nothig is good. Nothing is bad. It's just information.
تا 45 دقیقه بعد که تمرین تمون بشه این جملات را توی ذهنم تکرار می کنم و آرزو می کنم از صمیم قلب که آیندهء سرزمین من هم طوری باشه که بتونم اینقدر راحت از کنار همه چیز بگذرم و بگم:ا
Nothig is good. Nothing is bad. It's just information.