Wednesday 24 July 2013

البرز

داشتم به یه داستان خوانی‌ گوش میدادم. هی‌ میگفت: "البرز". هی‌ این اسم را تکرار میکرد.ا
حس خوبی به این کلمه پیدا کردم. حس اینکه دلم می‌خواد یه پسر داشته باشم به اسم "البرز". که محکم باشه و با ریشه. که من بهش تکیه بدم و بگم این سختی البرز نشانت چه خوب خستگی‌ را از تنم میبره. اونم یه کم بخنده و سرش را تکون بده از داشتن همچین مادر مجنونی.ا

No comments:

Post a Comment