Wednesday 3 July 2013

مشروطهء ایرانی

حس خوبی دارم. بالاخره بعد از یک سال نوبت من شده که کتاب "مشروطه ایرانی" را بخونم. حالا به جای اینکه هر از گاهی یه تیکه از کتاب را بخونم و بعد دوباره فاصله بیفته بین خوندن ها، کل کتاب را دارم و می تونم با حوصله هر روز که می یام خونه چند صفحه بخونم، با مداد زیر جملات خط بکشم و حاشیه نویسی کنم و بعد یه نشانگر بگذارم لای کتاب تا فردا. هر چند که به نظر می یاد زیر همه جملات این کتاب باید خط بکشم از بس که این تاریخ صد ساله صدها بار تکرار شده. ا
باید اولِ کتاب بنویسم که به توصیه چه کسی و از کدوم کتاب فروشی خریدمش. یه روز باید در مورد اون کتاب فروش هم بنویسم. این کتاب فروش های خاص که خارج از مجموعه های فرهنگی و محله های معمول فروش کتاب بین بوتیک ها و مغازه های جینگول بینگول کتاب فروشی دارن و همه کتاب های مغازه شون را می شناسن و با حوصله در مورد نویسنده و مطالب توضیح میدن و یکدفعه جیبت را خالی می کنن با یه کیسه کتاب، آدم های فوق العاه و ستودنی ای هستن. یه مرد جوانِ ریزه میزه و به شدت محجوب که خیلی راحت با چند تا سوال یا دنبال کردن رد نگاهت و قدم های سست ات جلوی بعضی از قفسه ها می فهمه چه نوع کتابی دوست داری و باهات بحث میکنه و نویسنده های جدید و قدیمی را خوب می شناسه. اگه مشهدی هستین بهش یه سر بزنین. اگه خودش تو مغازه باشه از خرید اون روزتون فوق العاده راضی خواهید بود.  اسم کتاب فروشی اش آرش هست تو یکی از پاساژهای بلوار سجاد. اسم پاساژ را یادم نیست ولی بلوار سجاد را که میری به سمت پارک ملت میشه بعد از چهار راه بزرگمهر دست چپ ( اون سمت خیابون که داروخانه مدیکال اونجا نیست:) ). ا

No comments:

Post a Comment